باز هم تولدی دیگر
فرشته کوچکی بودم...
بالهایم بندنافی بود که به رحم مادری از جنس بلور گره خورده بود
به جرم سیبی که آدم خورد
به زمین رانده شدم
بالهایم را بریدند و بهشت را زیر پای مادر گذاشتند که اگر روزی دلم هوای بهشت کرد به پاهایش بوسه زنم
مادرعزیزم! من ۱۰۲۲۰ روز است که دلتنگ بهشتم و ۱۰۲۲۰ روز به پاهایت بوسه می زنم
♥♥♥
Seja o primeiro a comentar
Post a Comment