من و من
من هنوزم ماندم
بین آن من که هجا نکرده جوانی را
هنوز نگاهش طعم خوش نوجوانی دارد
منی که عادت نکرده به ماندن
هنوز پای رفتن دارد
واین منی که آینده اش در همین نزدیکی ست
دیگرکودکی اش کم رنگ است
منی که به نا آرامی موج می خندد
دیگرکوله بارش پهن است
من هنوزم ماندم
بین من و من
بین ماضی و مضارع
بین بودن و نبودن
و به خود می گویم
من که ناساز ترین ساز جهان بودم... پس چرا می خوانم... پس چرا می رقصم
من که ناساز ترین ساز جهان بودم... پس چرا می خوانم... پس چرا می رقصم
Seja o primeiro a comentar
Post a Comment