شفيلد تموم شد
بالاخره تموم شد. وقتي داشتم از شفيلد بر مي گشتم، تمام خاطراتي كه طي اين چند سال داشتم، دوباره برام زنده شد. تجربه خوبي بود و از اون روزا چندتا خاطره و دوستاي خوب برام به يادگار مونده. كتايون، يك انسان بي نظير و دوست داشتني كه الان نمي دونم كجاي اين دنياست ولي مي دونم كه هر جايي كه هست خوشبخت و موفقه، آقا مهندس گل كه از همون اول راه باهام همسفر بود، جوليا كه هميشه باهام بود وبهاره عزيز كه تقريبا آخراي راه باهاش آشنا شدم، و ساير دوستان كه لحظه هاي رو كه باهاشون داشتم هرگز فراموش نمي كنم